وقتی رفتم به خانه خودم و مستقل شدم دو سوال تکراری هر روز سر من را به درد میآورد. ناهار چی درست کنم؟ شام چی درست کنم؟ خوشبختانه صبحانه را با نان و پنیر و چای سر میکردم و اگر نه حتماً سکته را زده بودم.
هر روز فکر کردن به این که چه غذایی بپزم مثل فکر کردن به معادلات دیفرانسل شده بود و بدتر از آن وقتی بود که میفهمیدم برای درست کردن غذا یک چیزی کم است. پس به سرعت باید میرفتم آن را میخریدم. همین چرخه را هر روز تکرار میکردم تا این که یک روز به خودم گفتم اینطور که نمیشود! نصف روز فکر میکنم چه غذایی درست کنم و نصفش را هم مشغول پختن غذا، خرید و شستن ظرفها هستم.
نه تمرکز کافی برای درس خواندن مانده بود نه زمان خالی برای تفریح کردنم.
اینجا بود که تصمیمگرفتم برنامهریزی کنم. یک برنامه استراتژیک برای غذا پختن! بنویسم چه غذاهایی میتوانم درست کنم و فهرست مواد لازمشان را بنویسم تا هفتهای یکبار هرچه لازم است بخرم.
لابد میپرسید این حرفها چه ربطی به استراتژی محتوا دارد؟ اتفاقاً خیلی ربط دارد. کمی صبر کنید هم ربطش را توضیح میدهم و در کنار هم یاد میگیریم چطور یک استراتژی محتوا بنویسیم.
من از تدوین استراتژی غذا پختنم فقط دو هدف داشتم: اولاً بدانم چه غذایی با چه موادی در چه روزی میخواهم درست کنم. دوماً غذاهایی که میپزم خوشمزه شود :)
در بازاریابی مبتنی بر محتوا هم هدف نوشتن استراتژی محتوا مشابه همین است. اول میخواهیم بدانیم کارهایمان را چطور انجام دهیم و دوم این که نتیجه بگیریم. چه نتیجهای؟ کسب رتبه در نتایج گوگل، افزایش بازدید، لایک، فروش و ...
بخشی از خدمات ما در نوین همین تدوین استراتژی محتوا است. با تجربهای که از تدوین استراتژی برای کسبوکارهای مختلف به دست آوردیم، در ادامه مهمترین نکات و اصول لازم را برای شما توضیح میدهیم.
استراتژی محتوا برنامهای است که در آن از محتوا (متنی/صوتی/نوشتاری) برای رسیدن به اهداف کسب و کار استفاده میشود. مثلاً ممکن است هدف کسب و کار شما آگاهی از برند باشد، برای رسیدن به این هدف، ممکن است یک استراتژی محتوایی تدوین کنید که بیشتر بر SEO تمرکز دارد. برای اینکه وبسایت شما در نتایج جستجو برای کاربران نمایش دادهشود و ترافیک سایتتان زیاد شود. اگر هدفتان فروش باشد باید برای تمام مراحل سفر مشتری از اول تا رسیدن به خرید محتوای مناسب داشته باشید.
یک استراتژی محتوای موفق، مخاطبان هدف شما را در هر مرحله از قیف جذب میکند و به سمت خرید هدایت میکند؛ حتی پس از خرید نیز آنها را درگیر میکند.
خیلی خلاصه بگویم استراتژی محتوا از بخشهای اصلی زیر تشکیل شده است:
تمام این بخشها در قالبهای مختلفی مثل صفحه گسترده (مثل فایل اکسل)، متن، جدول، فهرست و ... نوشته میشود.
استراتژی را یکبار تدوین میکنیم اما در طول انجام کار همیشه یک چشممان باید روی استراتژی باشد.نباید از مسیر تدوین شده در استراتژی منحرف شد مگر این که شاخصهای عملکرد در گزارشهای کوتاه یا بلند مدت نشان دهد به اهداف نرسیدیم. در این حالت استراتژی را اصلاح میکنیم.
اگر تجربه تولید محتوا در یک وبلاگ یا شبکه اجتماعی دارید حتماً هر روز فکرتان درگیر پیدا کردن موضوع بوده است. خیلی وقتها آدم گیج میشود این موضوعی که میخواهم تولید محتوا کار کنم به سایت یا صفحه من ربط دارد یا نه؟
مهمتر این که بدون استراتژی نمیدانیم کارهایی که انجام میدهیم در راستای هدفمان هست یا نه؟
بدون استراتژی، بازاریابی محتوای شما به اصطلاح باری به هر جهت حرکت میکند و هرگز نمیتوانید یک جهت مشخص داشته باشید.
حتما بخوانید: استراتژی محتوا چیست؟در کل هدف از نوشتن استراتژی محتوا مشخص کردن چیزهایی است که که کمک میکند چه کارهایی را چطور انجام دهید.
مزیتهای داشتن استراتژی محتوا آنقدر زیاد است که اگر از همان اول درستش نکنید و در ادامه به آن عمل نکنید فقط پول و وقت خود را هدر دادهاید.
به طور کلی استراتژی کمک میکند نتیجه تضمین شده و بهتری از بازاریابی مبتنی بر محتوا بگیریم. این مزیتها را میتوانیم اینطور ساده کنیم:
الگوریتمهای گوگل در سالهای اخیر خیلی قوی شدهاند و هر روز به درک انسانی نزدیکتر میشوند. حالا هوش مصنوعی میتواند ارتباط بین کلمات و جملهها را درک کنند. در واقع رباتهای نرمافزاری که محتوای وبسایتها را بررسی میکنند میتوانند بفهمند در چه موضوعی و با چه کیفیتی است.
گوگل تمام زورش را میزند که به انسان نزدیک شود. خندهدار است که از آن طرف برخی انسانها تمام زورشان را میزنند که بتوانند شبیه ماشین رفتار کنند. تمام کارشناسان و مهندسان گوگل میگویند محتوای خود را برای کاربران بنویسید و خیالتان راحت باشد. نیازی نیست خودتان را برای کشف بهترین ساختار گوگلپسند خسته کنید. همین که برای کاربر محتوا تولید کنید و رضایت آنها را به دست آورید گوگل هم به محتوای شما ارزش بیشتری میدهد.
البته این توصیه به این معنی نیست که تمام نکات سئو بیهوده هستند. در تمام کارهای سئو تلاش میکنیم موتور جستجوی گوگل راحتتر بتواند ما و محتوای ما را بشناسد. پس به دنبال فریب گوگل یا جادوگری نیستیم!
پس در حقیقت اگر شما کاربران و انسانها را در نظر بگیرید، آیندۀ گوگل هستید. مقصد نهایی گوگل انسان است.
جمعبندی: شما برای کاربران استراتژی محتوا مینویسید، نه گوگل و استراتژی «محتوا برای کاربر نوشتن» یعنی توجه گوگل را به طور ویژهای جلب کردن.
برگردیم به مبحث تدوین استراتژی محتوا برای سایت شما. در ادامه مراحل تدوین یک استراتژی محتوا را توضیح میدهیم.
دوره آموزشی مدیریت و استراتژی محتوا
بدون استراتژی مناسب و البته، مدیریت درست، بازاریابی محتوا عملاً بیفایده است؛ پس لازم است که با دانش کافی و مهارت لازم به تدوین استراتژی بپردازیم.
در این دوره آنلاین از آکادمی نوین، چیزی از استراتژی و مدیریت محتوا باقی نمیماند که گفته نشده باشد و در پایان دوره شما به یک استراتژیست تمام عیار تبدیل خواهید شد که میتواند برای کسب و کارش نقشه راه بچیند.
برای اطلاع از سرفصلهای دوره به این صفحه بروید.
حالا قبل از اینکه به سراغ قسمت بعدی مقاله برویم، بیایید ویدیو زیر را با هم نگاه کنیم و ببینیم مدرس دوره استراتژی محتوا چه نکاتی را برایمان کنار گذاشته است:
برای هر سایت و هر کسب و کاری که بخواهید استراتژی محتوا بنویسید، حتما لازم است که مراحل زیر را طی کنید.
حتما بخوانید: تفاوت استراتژی محتوا با بازاریابی محتوا را بشناسید!قبل از هر چیز هدف خود را از بازاریابی محتوا برای سایت خود مشخص کنید. اگر این مرحله به خوبی انجام شود به تمام قدمهای بعدی شما جهت میدهد و در میان انبوهی از دادههای خام گیج و سردرگم نمیشوید.
هدف، دقیقا شما را راهنمایی میکند که به دنبال چه چیز باشید و چه کانالهایی را برای آن بررسی کنید. در حقیقت هدف شما چراغی است که در تاریکی شما را راهنمایی میکند.
من در ادامه چند نمونه از اهدافی که میتواند مد نظر خودِ شما یا مشتریتان باشد را مثال میزنم.
البته دقت کنید که لازم نیست فقط یکی از موارد بالا را هدف بگیرید، شاید همزمان 2 یا سه مورد را بخواهید هدف قرار دهید، اما لطفا جوگیر نشوید و هدفهای غیرواقعی و نجومی تنظیم نکنید، چراکه همه کاره و هیچکاره میشوید و به هیچکدام از اهداف نمیتوانید درست حسابی برسید.
نکتهای که در رابطه با هدف شما بسیار اهمیت دارد این است که رویکرد مشخصی نسبت به هدف خود داشته باشید. تنها به «افزایش ترافیک بیشتر» اکتفا نکنید. دقیقا مشخص کنید که چه میزان ترافیکی در چه زمانی میخواهید بدست آورید. هدفهای خود را باید طوری تعیین کنید که مشخص، قابل اندازهگیری، در دسترس، زماندار و مناسب باشند. درباره این ۵ ویژگی در مقاله هدف گذاری SMART کامل توضیح دادهایم. مثلا «افزایش فروش به میزان 15% در مدت سه ماه» هدف کاملا واضح و مشخصی است. شاخصهایی که برای عملکرد تنظیم میکنید براساس همین اهداف هستند.
پس از تعیین هدف کلی، لازم است که وضعیت کلی کسب و کار خود را به طور کاملِ کامل بررسی کنید. این بررسی جنبههای مختلفی دارد، من در این قسمت مهمترین چیزهایی که باید بررسی کنید را برای شما میآورم.
برای بررسی این قسمت تنها کافی است جواب سوالهای این بخش را پیدا کنید.
روند مقالههای وبلاگ شرکت در چه وضعیتی است (البته اگر وبلاگ دارد). رویکرد فعلی شرکت تا اینجا در مورد محتوا به چه صورت بوده است؟
برای اینکه کار شما راحتتر شود من سه روند کلی بررسی محتوای فعلی سایت را برایتان مشخص میکنم:
بررسی محتوای فعلی بر اساس معیارهای گوگل آنالیتیکس: تمام صفحات سایت، وبلاگ و لندینگ پیجها را بر اساس شاخصههای گوگل آنالیتیکس بررسی کنید. موارد بسیار مهمی که حتما باید به آن اهمیت بدهید، شامل نرخ پرش (Bounce Rate)، زمان سپری شدن در سایت (Average time on site) و تعداد بازدیدهای صفحات مختلف (PageViews) هستند.
این مرحله به شما کمک میکند که پتانسیل کلمات کلیدی بالقوۀ سایت خود را بسنجید. ببینید سایت شما در کدام کلمه کلیدی جایگاه مناسبی دارد، روی کدام کلمات کلیدی باید بیشتر سرمایهگذاری کنید و محتوای شما در کدام کلمات کلیدی ضعف دارد و نیاز به انرژی مضاعف در آن زمینه است. اگر نمیدانید که چگونه از گوگل آنالیتیکس استفاده کنید به مقالۀ راهنمای کامل گوگل آنالیتکس در وبلاگ نوین مراجعه کنید.
بررسی بر اساس معیارهای سئو: در این مرحله تنها کافی است یک بررسی مختصر در مورد کیفیت بک لینکها، اعتبار دامنۀ سایت و مواردی از این قبیل انجام دهید.
بررسی چشم انداز محتوای فعلی: آیا وضعیت فعلی محتوای شما برای کاربر مناسب است؟ آیا کاربران با آن ارتباط برقرار کردهاند؟ چقدر فیدبک گرفتهاید؟ با محتوای فعلی چه نوع از مخاطبان را جذب کردهاید؟ محتوای شما کجای قیف بازاریابی قرار دارد؟ (اگر با این مفهوم فوقالعاده مهم بازاریابی آشنا نیستید، حتما مقالۀ تاثیر محتوا بر قیف بازاریابی را در وبلاگ ما بخوانید).
اگر هویت برند کسبوکار خود را تنظیم کردهاید و تازه میخواهید بازاریابی مبتنی بر محتوا شروع کنید، باید برند شما در محتوا هم دیده شود.
حتما بخوانید: همهچیز درباره تولید محتوا در اینستاگراممحتوای شما قرار است به برندینگ هم کمک کند و مهمتر این که نباید محتوای شما ارزشها، چشمانداز و ماموریتی متفاوت از برندتان داشته باشد.
بررسی کنید چه موضوعات، مشکلات و نیازهایی در اولویت برند بوده است. همانها را در تولید محتوا مد نظر قرار دهید. هویت بصری را به عنوان مبنا قرار دهید. تصاویر مورد استفاده در مقالات، موضوعات فرعی و ... همه میتوانند به برند کمک کنند.
بگذارید اینطور برایتان بگویم. تقریبا همه چیز به کلمات کلیدی ربط پیدا میکند؛ تحقیق کلمات کلیدی به ۳ دلیل اهمیت اساسی دارند:
اما دقت کنید که تمام استراتژی شما نباید بر اساس کلمات کلیدی و سئو نوشته شوند. کلمات کلیدی و سئو باید یک عامل مهم برای استراتژی محتوای شما باشند. کلمات کلیدی میتوانند جرقههای خوبی برای تولید محتوا در ذهن شما روشن کنند. اما این کافی نیست. شما باید این کلمات کلیدی را با ایدهها و نیازهای حوزۀ کسب و کار خود ترکیب کنید تا بتوانید بهترین مطالب ممکن را بنویسید.
دهها ابزار و سرویس مختلف وجود دارد که در پیدا کردن کلمات کلیدی به شما کمک میکنند. توجه کنید که داشتن فهرستی بلند از کلمات کلیدی مرتبط با کسبوکار و محصول کافی نیست. مهم این است که این کلمات کلیدی را دستهبندی و اولویتبندی کنید.
ابزارهایی مثل kwfinder ،keywordtool، عبارتهای پیشنهادی در جستجوی گوگل و یکی از بهترینها کیورد پلنر گوگل کمک کننده هستند. بقیه کارهای دیگر با خودتان است. البته همیشه در نظر داشته باشید تحلیل و قضاوت شخصی در شناسایی کلمات کلیدی و قصد کاربر از به کار بردن آنها در درجه اول اهمیت قرار دارد.
با توجه به این که این کار به تنهایی بحثی طولانی و پر از نکته است، شما میتوانید در «دوره تحقیق کلمات کلیدی نوین» هر چه را که لازم است آموزش ببینید و بهینهترین کلمات کسب و کارتان را پیدا کنید.
یکی از مهمترین و اساسیترین قدمها برای تدوین استراتژی محتوا برای سایت بررسی و تحلیل رقبای شماست. برای تجزیه و تحلیل رقبا یک روش راحت و کاربردی وجود دارد:
از گوگل بزرگ کمک بخواهید. چگونه؟ کافی است کلمات کلیدی مورد نظر خود را در گوگل سرچ کنید و لینکهایی که در صدر نتایج جستجو قرار دارند را شناسایی کنید. همین کار راحت یعنی شناسایی مهمترین رقیبان شما در عرصۀ فعالیتتان. حال کافی است سری به سایتهایشان بزنید و امکانات مختلف آنها را بررسی کنید.
مثلا اینکه آیا وبلاگ دارند یا نه؟ دسته بندیهای وبلاگشان چگونه است، در وبلاگ چه موضوعاتی را پوشش دادهاند، در کدام شبکههای اجتماعی حضور دارند. سری به شبکههای اجتماعیشان بزنید و آنها را بررسی کنید.
در تحلیل رقبا این موارد را میخواهیم بفهمیم:در کل ما از تحلیل رقبا میخواهیم استراتژی دیگران را بفهمیم. با این کار استراتژی بهتری از رقبا تدوین میکنیم و مهمتر این که بخشی از موضوعات، بازار و جامعه را هدف قرار میدهیم که هدف رقبا نیست. اینطور کار ما ارحتتر میشود.
البته این پایان ماجرا نیست.
حالا باید سراغ کسبکارهای مشابه یا رقبای خارجی بروید و سایتهای خارجی را بررسی کنید. این مورد هم کمک زیادی به شما میکند؛ چراکه عموما سایتها و وبلاگهای خارجی از کیفیت بالایی برخوردارند و اگر شما بتوانید در حوزۀ کاری خود به مقیاسی جهانی نزدیک شوید، قطعا برندهاید و از کلی رقبایتان (یا شاید حتی تمام رقبا) جلو بیافتید.
اصلا نگران تقلید کردن نباشید، تقریبا تمام کسب و کارهای موفق هر حوزهای تا حد ممکن به نمونۀ خارجی شبیه است. تنها کافی است خوب و هوشمندانه از آنها ایده بگیرید.
همانطور که فهمیدید، بررسی رقبا یکی از اجزاء جدا نشدنی استراتژی محتوا به حساب میآید. در دورۀ فروش اینترنتی: از میلیون تا میلیارد به صورت کاملاً حرفهای برایتان توضیح میدهیم که چطور باید رقیبهایتان را تحلیل و بررسی کنید. به عنوان استراتژست محتوا، باید حسابی دنیای دیجیتال مارکتینگ را بشناسید. پس این دوره را از دست ندهید! در ویدیو زیر هم کلی نکته دربارۀ فروش اینترنتی گفتیم و پیشنهاد میدهیم حتماً آن را ببینید:
پرسوناهای مشتری، یک سری کاراکترهای خیالی هستند که الگوهای رفتاری، اهداف، نیازها و ویژگیهای شخصیتی بسیار نزدیک به مخاطبان ایدهآل ما دارند. پرسونا کمک میکند تا بدانید مشتریتان چه رفتارهایی دارد، واکنشهای او به مسائل مختلف چگونه است، موانع ذهنی که او را در برابر شما دلسر میکنند کدامند، چه اهدافی دارند، چه چیزهایی نیاز دارند و در نهایت شما در قبال آنها چه کاری میتوانید انجام دهید. بعد از شناخت مخاطب است که میتوانید برنامه بازاریابی موثری ترتیب دهید، نیازهای مخاطب را برطرف و او را به یکی از مشتریان وفادار برندتان تبدیل کنید.
حتما بخوانید: این خط، این نشان! بدون استراتژی به جایی نمیرسیددرباره پرسونا هم پیشنهاد میکنیم مقاله پرسونای مشتری را در وبلاگ ما بخوانید.
در این مرحله میخواهیم بدانیم مشتریان فعلی چه افرادی با چه مشخصات و ویژگیهایی هستند.
مشخصات و ویژگیهایی مثل موارد زیر:
اینها همه درست اما چگونه پرسونای مخاطب تهیه کنید؟
ما در وبلاگ نوین کار را برای شما راحت کردهایم. به صفحه هویت برند و مشتری در نوین آکادمی بروید و این جدول را کامل کنید. کامل کردن این جدول به شما کمک میکند، یک پرسونای مشتری برای خود تدوین کنید. قبل از پر کردن این بخش اگر اطلاعات کاملی از مشتریان خود ندارید میتوانید از طریق اس ام اس یا ایمیل یک پرسشنامه برای مشتریان خود ارسال کنید و بر اساس دادههایی که در این پرسشنامهها گردآوری کردید، پرسشنامۀ پرسونای مشتری را پر کنید.
در حالت ایدهآل میتوانید با روشهایی مثل نظرسنجی از مشتریان ثابت پرسونا تهیه کنید اما در صورتی که تازه کسبوکاری راه انداختهاید یا امکان نظرسنجی و پرسش مستقیم نیست خودتان هم میتوانید تا حدود زیادی جوابها را حدس بزنید.
در ادامه توضیح دادیم که پرسشنامه را چطور بفرستیم و چطور نتایج خوبی بگیریم.
یکی از بهترین راههایی که میتوانید نظرسنجی را برای مشتریان خود ارسال کنید، از طریق ایمیل و اس ام اس است. اگر میخواهید سوالات را برای مشتریان خود ایمیل کنید، حتما حتما دقت کنید که ایمیل شما انگیزۀ کافی را برای مشتریان ایجاد کند و مشتی وقتش را در اختیار شما قرار دهد. برای مثال در ازای پر کردن این نظرسنجی یک هدیه بدهید یا یک کد تخفیف ارسال کنید.
اما قبل از اینکه نظرسنجی را در سطح گسترده پخش کنید، چند نمونه از آن را برای آدمهای مختلف ارسال کنید تا اگر سوالی گنگ و غیرقابل فهم است، ایراد آن را برطرف کنید.
برای مثال من زمانی در یک مرکز مشاوره کار میکردم. همیشه تعدادی تست شخصیت با جواب بله، خیر بود که باید از مراجعین میگرفتیم. پس از مدتی به نظر میآمد که نتایج عجیب و غیرمرتبط است. مدت زیادی بررسی کردیم تا ببینم که دقیقا چه مشکلی وجود دارد. شاید باورتان نشود اما حضور یک فعل منفی در جمله کاربران را گیج و سردرگم میکرد. مثلا «من هیچوقت عصبی نمیشوم.» در این حالت کاربران گیج میشدند که اگر عصبی نمیشوند جوابشان مثبت است یا منفی. این شد که ما تمام افعال را به افعال مثبت تغییر دادیم، مثلا «عصبی هستم» و نتایج به طرز غیرقابل باوری مرتبطتر بود.
نظرسنجی تلفنی هم میتواند مکمل کارتان باشد، البته اگر بخواهید به تک تک مشتریانتان تلفن کنید، بسیار زمان بر و پر هزینه است. کافی است تنها برای مشتریان دائم و همیشگی که خیلی بیشتر از بقیه از خدمات شما استفاده کردهاند، تلفن بزنید و سوالات دقیقتری بپرسید.
حالا تمام اطلاعاتی که لازم داشته اید را از این طرف آن طرف جمعآوری کردهاید. اما اینها صرفا یک مشت اطلاعات خام هستند که هیچ فایدهای ندارند، مگر اینکه آنها را آنالیز و تحلیل کنید. به عبارت دیگر دراین مرحله قرار است اطلاعات خام را به اطلاعات قابل استفاده برای تدوین استراتژی محتوا تبدیل کنید. بعد از اینکه بررسی و آنالیز تمام شد، باید این تحلیلها را در کنار اهدافتان قرار دهید و ارتباط این داده ها و اهداف را بررسی کنید. اجازه بدهید یک مثال برایتان بزنم.
به فرض مثال شما یک فروشگاه آنلاین لوازم آرایش دارید و هدفتان جذب مشتریان پولدار و لاکچری است. اما در بررسیهایی که انجام دادهاید، بیشتر مشتریان شما قشر متوسط نه چندان پولدار که به محصولات ارزان قیمت گرایش دارند تشکیل میدهند. پس راه را اشتباه رفتهاید و حالا بنای استراتزی محتوا را طور دیگری باید بگذارید.
یک راه برای دستهبندی اطلاعات مربوط به مشتریان دسته بندی وضعیت مشتریان فعلی بر اساس هرمی است که در آیتم بعدی به آن میپردازم.
خب حالا که از تمام کارهای اساسی جهان فارغ شدید، وقت آن است که بنشینید و با حوصله یک قیف محتوایی برای کسب و کار خود ایجاد کنید. شما تا پیش از این به یک درک نسبی از وضعیت مشتریان و مخاطبان خود پیدا کردید. این قیف دقیقا به شما نشان میدهد که هر مشتری کجای این قیف قرار دارد. پیش از آنکه بیشتر در این باره بحث کنم توجه شما را به تصویر این قیف جلب میکنم تا کاملتر آن را برایتان توضیح دهم.
حتما بخوانید: راهنمای کامل کسب درآمد از یوتیوب؛ درآمدی شاهانه!محتواهایی که در بالاترین سطح قیف محتوا قرار دارند، در بخش آگاهی قرار دارند. در حقیقت محتواهای این بخش برای کسانی نوشته میشوند که هیچ آگاهی از کسب و کار شما ندارند و این محتواها قرار است آنها را به صفحۀ شما بکشاند.
آیا تصور میکنید که با خرید مشتری از شما کار تمام است و باید بروید سراغ جذب مشتری جدید؟
اگر جوابتان منفی است که تبریک به شما. اما متاسفانه بیش از 70% از کسب و کارهای ما هنوز به قدرت مشتریان همیشگی پی نبردهاند. هنوز نفهمیدهاند که این مشتریان همیشگی چگونه بدون اینکه حتی یک ریال خرج تبلیغات کنید، برای شما تبلیغ انجام میدهند و چه تاثیر شگفت انگیزی در سود شما دارند. ما در نوین اهمیت بسیار ویژهای برای مشتریان دائم خود قائلیم. این مشتریان همان کسانی هستند که زیر مقالههای ما مینویسند که همیشه مقالههای ما را میخوانند، همیشه سایت ما را چک میکنند و به محض اینکه محتوای جدیدی بگذاریم آنرا میخوانند.
جذب این مشتریان دائم یکی از مهمترین اهداف ما در نوین بوده است و ما همیشه مقالاتی را برای این دسته مشتریان خود مینویسیم. (مثلا همین استراتژی محتوا که اینجانب مشغول نوشتن آن هستم) و البته یک مقاله کامل هم در مورد وفاداری مشتری داریم.
پیشنهاد من به شما این است که مشتریان خود را همیشه به نحوی با سایت خود درگیر نگه دارید و همیشه محتواهایی برای این دسته تولید کنید. ما در وبلاگمان مقالههای زیادی را به این بخش اختصاص دادیم. از اصول سئو، گوگل ادوردز و محتوا بسیار نوشتهایم. شاید برایتان این سوال پیش بیاید که از کجا بفهمید چه محتواهایی برای مشتریان همیشگی مناسب است؟
این سوالی نیست که جوابش خیلی راحت باشد، اما بیشترین چیزی که به شما کمک میکند، تجربه و فیدبک شماست. به تدریج و با مرور زمان میفهمید که مشتریان شما به چه محتواهایی علاقهمندند و متناسب با همانها میتوانید محتواهای خود را تولید کنید.
من با این قیف در حقیقت یک مسیر برای شما تعریف کردم. یک مسیر که ابتدا از دور برای مشتری دست تکان میدهید و او را به سمت خود صدا میزنید. مشتری علامت شما را میبیند، به سمت شما میآید، یواش یواش بیشتر آشنا میشود با شما تعامل میکند، در نهایت از مشتریان شما میشود و در بهترین و فوقالعادهترین حالت از مشتریان همیشگی شما میشود.
تا به حال اصطلاح «پرسپکتیو دید پرنده» را شنیدهاید؟ پرسپکتیو دید پرنده پرسپکتیوی است که از زاویه بالا و دید یک پرنده به همه چیز نگاه میکند، مانند تصویر زیر. تقویم محتوا هم همین نقش را برای محتوای شما دارد.
تا اینجا شما حدودا مسیر خود را مشخص کردهاید، چه چیزهایی اهمیت دارند چه چیزهایی بیاهمیت هستند و روی چه محتواهایی باید سرمایه گذاری کنید. حالا کافی است که برای مسیر محتوای خود یک نقشۀ عملی بکشید. تهیۀ یک تقویم محتوا شما را در مسیر عملی بازاریابی محتوا نگه میدارد. میتوانید
قیف محتوایی که در بالا گفتم را در تقویم خود بگنجانید و دقیقا مشخص کنید که در طول ماه چند درصد از محتوا به کدام بخش قیف اختصاص دارد. تقویم محتوا به شما زمانبندی میدهد و میتوانید نویسندههای هر محتوا را مشخص کنید.
یک فایدۀ مهم دیگر تقویم محتوا این است که شما در انتهای ماه به راحتی میتوانید محتواهای خود و عملکرد تیم محتوا را بسنجید (در مورد اعضای تیم محتوا هم یک مطلب خیلی خوب به نام ساماندهی تیم محتوا در وبلاگ منتشر کردیم). یواش یواش میفهمید که هر نویسنده در کدام بخش بهتر عمل میکند. یک نفر توضیحات محصول را بهتر مینویسد و یک نفر پستهای کلی و عمومی را.
پیشنهاد من به شما این است که در این تقویم زمانبندی شبکههای اجتماعی و تبلیغات ایمیلی خود را هم وارد کنید تا تمام زمانبندیها را یکجا داشته باشید و دچار گیجی و سردرگمی نشوید و همه چیز سازمان یافته و یکدست باشد.
برای مدون کردن تقویم محتوا من چند پیشنهاد کوچک برای شما دارم. چند برنامه مفید و کاربردی در این زمینه را برایتان به طور مختصر توضیح میدهم.
تقویم گوگل از نرم افزارهای تحت وب شرکت گوگل میباشد. تقویم گوگل به شما این امکان را میدهد که برنامههای خود را در آن وارد کنید و از سیستم آلارم هم برای یادآوری برنامهها استفاده کنید. یکی از مزایای تقویم گوگل این است که میتوانید تاریخ میلادی را به شمسی تبدیل کنید.
حتما بخوانید: ساخت ebook از آنچه شما فکر میکنید سادهتر استگوگل شیت مشابه اکسل در مجموعه آفیس است که گوگل آن را به صورت اپ آنلاین عرضه کرده است. کافی است ستونهایی را به تاریخ و ردیفهایی با به موضوعات محتوا اختصاص دهید و یک تقویم بسازید.
میتوانید به بقیه همکاران خود دسترسی دهید تا کارهای خود را با هایلایت رنگی، نوشته یا تیک زدن در حالتهای مختلف (در حال انجام، انجام شده و...) قرار دهند.
آسانا یکی از کاربردیترین نرمافزارها برای مدیریت پروژه و برنامهریزی محتوای سایت است. اگر برای تقویم محتوا به بخشها و قسمتهای زیاید نیاز دارید، آسانا یکی از بهترین گزینهها برای شماست.
نرمافزار ترلو بسیار محیط دوستانه و قابل فهمی دارد و همه چیز در آن سادهسازی شده. هر ستون را به مرحلهای از تولید محتوا اختصاص دهید و تمام نویسندهها یا ویراستارها را به یک برد اضافه کنید.
انتقال هر کارت به معنی انتقال بین مراحل انجام کار است. ترلو امکانات زیادی برای میزبانی فایل، زمانبندی، نوتیفیکیشن و ثبت نظر دارد.
شاخصهای عملکرد اعداد و ارقامی هستند که نشان میدهند کارتان را درست انجام میدهید یا نه.
برای مثال، عملکرد پیج اینستاگرام با شاخصهایی مثل لایک، کامنت، ایمپرشن، بوکمارک و تعداد فالوور سنجیده میشود. تمام این شاخصها قابل اندازهگیری و ثبت هستند. در وبسایتها هم چندین شاخص برای اندازهگیری عملکرد وجود دارد که تعدادی از آنها میتواند عملکرد و تاثیرگذاری محتوا را نشان دهد.
شاخصهای متداول عملکرد محتوا موارد زیر هستند:
تمام این شاخصها به کمک گوگل آنالیتیکس، تگ منیجر و سرچ کنسول گوگل قابل اندازهگیری هستند.
بهتر است از همان ابتدا گزارشهایی را برای این شاخصها به صورت هفتگی و ماهانه تهیه کنید. بعد از مدنی فعالیت و رسیدن اعداد به یک سطح نسبی میتوانید در اهدافی مبتنی بر اعداد قابل پیشبینی در نظر بگیرید.
برای مثال، اگر بازید کل صفحات وبسایت شما در روز ۱۵۰۰ است هدف خود را روی ۳۰۰۰ تا یک ماه آینده قرار دهید.
کم کم یاد میگیرید چه نکات و کارهایی روی چه شاخصی تاثیر بیشتری دارد. مثلاً نوشتن عنوانهای جذاب نرخ کلیک در نتایج جستجو را زیاد میکند و پاراگرافبندی و استفاده از تصاویر میانگین عمق اسکرول صفحه را بیشتر میکند.
تمام کلمات کلیدی را درآوردید، تقویم محتوا را ساختید و میدانید که دقیقا برای چه کسی محتوا تولید میکنید. حالا وقت آن است که محتوای خود را بسازید.
دقت کنید، من میگویم محتوای خود را بسازید، نه اینکه صرفا محتوایی بنویسید.
خب. اینها درست، اما چگونه محتوای شگفتانگیز بسازیم؟
ساده، روان و مفید بنویسید. سعی کنید قواعد نگارشی و ویرایشی را رعایت کنید. (به کتاب غلط ننویسیم از استاد بزرگ ابوالحسن نجفی مراجعه کنید). از جملات طولانی و اصطلاحات قلنبه سلنبه استفاده نکنید.
از انواع متنوع محتوا استفاده کنید. (مثلا تصویر، کیس استادی، نمودار، ویدیو، پادکست و ...) فقط به متن اکتفا نکنید. استفاده از انواع متنوع محتوا طیف متنوعتری از کاربران را به سمت سایت شما میکشاند. شاید برایتان جالب باشد بدانید محتواهایی که از تصاویر مرتبط برای مطالب استفاده میکنند، 30% بیشتر از محتواهای صرفا متنی دیده میشوند. برای اطلاعات بیشتر مقاله 10 محتوایی که بازدید سایتان را افزایش میدهد را بخوانید.
متن خود را خوانا بنویسید. این هم برای سئو و هم برای کاربران مناسب است. حالا منظور ما از خوانا بودن چیست؟ از تگهای H1، H2، H3 استفاده کنید. جاهایی که مهمتر هستند را بولد (Bold) کنید. از نشانههای بول سون لرن • آموزش...
برچسب : نویسنده : استخدام کار 7learn بازدید : 156